ارزش گذاری استارتاپ ها | بخش چهارم: مهم ترین روش های ارزش گذاری استارتاپ ها
1398/1/9
نوع: استارتاپ ها
نویسنده: مینا رزقیان

• روش کاهش جریان نقد (Discounted cash flow):

هنگامی که استارتاپ شروع به تولید ‌جریان‌های نقدی می‌کند و مطمئن است ‌جریان‌های نقدی در آینده بکار خواهند رفت، اینجاست که روش کاهش جریان نقد (DCF) می‌تواند برای اهداف ارزش‌گذاری مورد استفاده قرار گیرد. اولین گام در این روش، برآورد ‌جریان‌های نقدی آزاد در آینده و کاهش دادن آنها به ارزش فعلی می باشد. این روش میزان جذابیت سرمایه‌گذاری/پروژه را تعیین می‌کند. اگر ارزش حاصل از این روش، بیشتر از هزینه سرمایه‌گذاری باشد، این فرصتی مثبت خواهد بود.

هنگامی که کسب و کار شروع به رشد در سرعت ثابت می‌کند و اعتقاد بر این است که این کسب و کار برای یک دوره نامحدود، نقدینگی تولید خواهد کرد، ارزش نهایی (TV)، اینگونه محاسبه میشود:

TV = CFn1 

r-g) n)

بطور کلی، در این روش استارتاپ‌ها به مجموعه جریان نقدی که در آینده وارد کسب و کار می‌شود، مبتنی است. در واقع این روش پیش بینی می‌کند که چه میزان جریان نقدی وارد شرکت می‌شود. 

• روش ارزش نقدینه سازی (Liquidation value):

روش ارزش تسویه حساب (نقدینه سازی)، همان گونه که از نامش پیداست، عبارتست از بها و ارزش مادی شرکت آنگاه که از کسب و کار خارج می‌شود. ارزیاب ارزش منصفانه یک دارایی را زمانی که شرکت منحل شده و حساب‌هایش تسویه می‌گردند  یا اگر دارایی دیگر قابل استفاده نباشد، تعیین می‌کند.

این روش، فقط دارایی های ملموس و عینی نظیر کارخانه و ماشین آلات، تجهیزات، موجودی و غیره را در نظر می گیرد و داراییهای غیرملموس با وجود تمام ارزشهایی که دارند، در این روش محاسبه نمی شوند.

کسی باید ارزش خالص تسویه حساب (نقدینهسازی) را که از طریق کمکردن ارزش بدهیها از ارزش کلی تسویه حساب تمام دارایی‌ها محاسبه می‌شود، تعیین کند. این ارزش ممکن است در نشان دادن این موضوع که شرکت در مقایسه با کل دارایی‌هایش، میزان بدهی‌های بیشتری دارد، خوب عمل نکند و در واقع منفی باشد. به عبارت دیگر، میزان دارایی شرکت برای پرداخت بدهیهایش کم است.

• روش ارزش دفتری(Book value): 

روش ارزیابی مبتنی بر دارایی  به عنوان ارزیابی ارزش دفتری نیز شناخته می‌شود. این روش به ایده یک سرمایه‌گذار باهوش به نام بنیامین گراهام در تعیین ارزش دفتری یک شرکت بر اساس جنبه ها و صورت های متعدد بر می گردد، اما ارزیابی مبتنی بر دارایی، به عنوان ارزیابی ارزش دفتری شناخته می‌شود. این قطعا ساده‌ترین راه برای سرمایه‌گذاران برای درک ارزش واقعی است، اما، بنابراین آنچه که یک ارزیابی دارایی حقیقی است، اینست که در این نوع ارزشیابی، بهای واقعی کل دارایی‌ها با هزینه نقص و استهلاک تنظیم می‌شود. ارزش کلی دارایی‌های فیزیکی به هر ترازنامه، ارزش، پول نقد در دست، بدهی‌های حساب، دیگر اقلام مثبت موجود در ترازنامه و سپس بدهی‌های هنگفت بلند مدت یا بدهی‌های ناچیزاضافه می‌شوند و یا هزینه‌ها از مبلغ کل کم می‌شوند تا به ارزیابی مبتنی بر دارایی دست پیدا کنیم. اکنون، به وضوح یک تخمین وجود دارد. طرح و پروژه‌هایی وجود دارد که می‌بایست انجام دهید. صادقانه بگویم، ارزیابی مبتنی بر دارایی نمی‌تواند ارزش‌های ذاتی ایده جانشینان آتی را در نظر بگیرد، درست است؟ اما شما می‌توانید سرمایه‌ها، بدهی‌ها و جریان نقدی پیش بینی شده را اعمال کنید. با این حال، شما هنوز کمی جریان‌های مخالف با ارزیابی مبتنی بر دارایی را ایجاد می کنید، که برخی از معیارهای ارزیابی ذاتی در آنها وجود ندارد.

به عبارتی دیگر، ارزش دفتری یک دارایی به معنای قیمت ثبت شده دارایی در ترازنامه، کمتر ازاستهلاک انباشته شده‌اش می‌باشد. ارزش دفتری از طریق کم کردن دارایی‌ها و بدهی‌های نامشهود از بهای کل دارایی‌های مشهود محاسبه می‌شود. این روش به طور کلی برای ارزشیابی استارتاپ‌ها در نظر گرفته نمی‌شود، زیرا فقط دارایی های مشهود را در نظر گرفته است، در حالی که استارتاپ‌ها بیشتر بر روی دارایی های غیرمستقیم و نا مشهود نظیر حق انحصاری، حق نسخه برداری و غیره متمرکز هستند.

تفاوت اساسی بین ارزش دفتری و ارزش تسویه حساب (نقدینه‌سازی) در این است که ارزش دفتری نشان دهنده هزینه‌ای است که درآن دارایی‌ها، طبق روال گذشته در یک ترازنامه خالص کاهش بها (استهلاک)، اعمال می‌شوند و ارزش تسویه حساب، ارزشی است که در آن فرض بر اینست که دارایی شرکت از کار خارج می‌شود. ارزش تسویه حساب، میزان دریافتی سهامداران پس از خروج شرکت از کسب و کار، را منعکس می‌کند و ارزش دفتری برعکس، مبلغ سرمایه‌گذاری شان در کسب و کار را نشان می‌دهد. این روش ارزشیابی بر اساس دارایی‌های ملموس شرکت انجام می‌گیرد. 

• روش شیکاگو:

روش شیکاگوی اول، برای اولین بار توسط بخش سرمایه ریسک اولین بانک شیکاگو، متصدی پیشین شرکت های سهام خصوصی مدیسون دیربورن همکاران و GTCR، توسعه پیدا کرد و در نتیجه به این نام نام گذاری شد. 

روش شیکاگوی اول، پرداخت‌های هنگفتی(غرامتی) را برای دارندگان سرمایه‌گذاری‌های خاص در یک شرکت از طریق طول مدت نگهداری در شرایط مختلف در نظر می گیرد؛  به میزان عدم اطمینان در امور مالی شرکت ها نگاه کنید. در بیشتر موارد این روش دارای ساختار زیر می باشد:

یک "مورد عالی" یا "بهترین سناریو" (اغلب، طرح کسب و کار ارائه شده)

یک "مورد پایه""

یک مورد "نزولی" یا "بدترین سناریو".

هنگامی که این ساختارها، شکل گرفته باشد، ارزیابی به شرح خواهد بود:

اول، برای هر یک از سه مورد، یک سناریوی خاص با پیش بینی منسجم درونی در خصوص جریان‌های نقدی،  که برای سال‌ها بواسطه سرمایه‌گذار یکسان خصوصی به عدم بهره‌وری منجر گردیده بود، ساخته شده است.

بعد اینکه، ارزش سلب شده به عنوان مثال ارزش ترمینال، با فرض چند خروجی منطبق با سناریو مورد نظر مدل‌سازی می‌شود. سپس ‌جریان‌های نقدی و قیمت خروج با استفاده از بازده مورد نیاز سرمایه‌گذار، کاهش می‌یابد و مجموع اینها، ارزش کسب و کار تحت سناریوی مورد نظر است.

در نهایت، هر یک از سه سناریوی ارزش، از طریق یک احتمال منطبق با هر سناریو (که به وسیله سرمایه‌گذار برآورد شده است) ضرب می‌شود. سپس ارزش سرمایه‌گذاری مساویست با مجموع  احتمال سه سناریو است.

این روش به ویژه در ارزیابی شرکت‌های رو به رشد بکار گرفته می‌شود که در اغلب موارد نتایج مالی با سابقه ای ندارند و می‌تواند برای تجزیه و تحلیل شرکت‌های مشابه و قابل مقایسه مورد استفاده قرار گیرند. ضرب نمودن نتایج مالی واقعی درمضرب ارزیابی‌های مشابه، اغلب ارزش زیادی برای شرکت دارد که با توجه به چشم انداز و دورنمای کسب و کار، به لحاظ عینی بسیار کم است.

شایان ذکر است که این روش در زمینه بررسی امکان یک استارتاپ، می‌تواند واقعا موجب ترقی آن شوند یا برعکس موجب افت وسقوط آن شوند. انجام این روش 3 ارزش‌گذاری مختلف را پیش روی صاحبان کسب و کار قرار خواهد داد که عبارتند از:

بدترین شکل قضیه

سناریوی معمول طبیعی

بهترین سناریو

 

لطفا برای افزودن نظر ورود یا ثبت نام کنید.